مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

عشق من و بابایی

10 هفته و 4 روز

1391/12/6 18:53
نویسنده : sanhad
291 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان.ماشالله روز به روز داری بزرگتر میشی.ماشالله مریضی مامان خوب شد.اینم به لطف خدا و کمک بابا و مامان جونت بوووود.وقتی بزرگ شدی باید جبران کنیقلب بابات الانم که بهتر شدم نمیذاره کار کنم منم که اینقدر لوس و تنبل شدمزبان ققلی بدجور کمر درد دارم همه اینا فدای تو مامانم.تو فقط سالم و سلامت بیا پیشمون.الانم بعد مدتها بابا رو راضی کردم بریم پیتزا اونم با چه دردسری.میگه واسه ققلی ضرر داره.منکه هرروز نمی خورم.فقط گفتم 1بار.مامان وقتی بزرگ شدی نخوریاااااااا.خیلی ضرر داره.منم فقط 1بارو میرم.راستی شکمم گرد شده داری بزرگ میشیاااااااااا.قربونت برم.الان به اندازه 1 دانه خرما هستی.اون روز تو سونوگرافی دیدمت کوچولو بوذی اینقدم مظلوم نشسته بودیماچ بابا هم دیدت اینقدر ذوق کرده بود.قربون بابای مهربونتم برم.اینقدر دوست داره.از من بیشتر دوست دارهگریه 15 اسفند بازم میرم سونو گرافی می بینمت.میخوان ببینن سالمی.خدای ناکرده معلول نیستی.منم که طبق معمول استرس دارم.ولی بازم امام زمان کمکون می کنه.هر چی باشه یار خودشی دیگه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)