عکسای دلبرکم
سلام.امروز باهات قهرم.از صبح داری گریه میکنی.منم اعصابم خراب شده.وقتی گریه میکنی احساس میکنم من مقصرم نمیتونم ارومت کنم.ازت فاصله میگیرم.نمیدونم این احساس کی تموم میشه
اینو تو خونه ی خودمون گرفتیم.شب بود و خواب نداشتی
اینو تو بیمارستان وقت ملاقات ازت گرفتیم
اینم داشتیم از بیمارستان مرخص میشدیم حال مامن خیلی بد بود.تو بیمارستان قیافتو کامل ندیده بودم
اینو از حموم در اومده بودی
تازه از بیمارستان رسیدیم خونه
اینو بعد اینکه زردیت خوب شد گرفتیم.زیر دستگاه برنزه شده بودی
شیر داده بودم و خوابونده بودمت دیدم صدای مارچ مورچ میاد اومدم دیدم داری انگشتت و میخوری
این لباس و واسه مراسم گرفته بودیم تنت کردم ببینم اندازت میشه
اینجا داشتی میخوابیدی.قربونت برم که تا میخوای میخندی
اینجا هم دختر شدی
اینجا هم برای اولین بار پستونک خوردی ولی بازم رفتی تو تحریم.چون به پستونک عادت کرده بودی و غذاتو نمیخوردی
اینجا همون لحظه که به دنیا اومدی ازت عکس گرفتن
اینجا هم خوابیدی همونجور که تو سونوگرافی میخوابیدی