کارهای تازه ی ملوسکم

سلام عشق مامان.قربونت برم.مامان عاشقته.انشالله همیشه سالم و سلامت باشی.مامان فدای خنده هات ،گریه هات،تاتی هات،غر زدنات.عشقم فقط بدون مامان و بابا عاشقته.

عزیزم اونروز شب نمیخوابیدی دعوات کردم برگشتی نگام کردی و دستت و دراز کردی صورتمو ناز کردی بعد دیدی عصبانیم گریه کردی.مامان فدات شه.هر وقت یادش میفتم دلم آتیش میگیره.تا صبح خدا خدا میکردم بیدار شی بغلت کنم و اون دستای کوچولوتو ببوسم.صبح که بیدار شدی محکم بغلت کردم و اینقدر گریه کردم.دستای کوچولوتو بوسیدم.امیدوارم مامان و بخشیده باشی.تو که جز من و بابا پناهی نداری.طاقت عصبانیت منو نداری.مامان هیچوقت دعوات نمیکنه تو هم شلوغی نکنیااااااااا.

از کارات برات بگم.ماشالله میشونمت که رو پارک تخت دستتو از گوشش میگیری پا میشی اینو اونورو نگا میکنی.تو بغلم باشی از من میگیری پا میشی.چهار دست و پا نرفتی.تو حالت نشسته جلو جلو میری.فقط عاشق تاتی هستی و 1 لحظه هم نمیشینی.مامان خسته میشه.فدات بشم تو خوش باش.

مامان قربونت بره تاریخ 93/2/7 فهمیدم اسم هر کس رو میگم میری پیشش.تازه فهمیدم اسم اشیارو هم میدونی.اسم هر چیز رو میگم میری جلوش وامیستی.باور نمیکردم.فکر میکردم دارم خودم میبرمت.بخاری ،تلفن،تلویزیون،یخچال،مبل،میز،ظرفشویی،لباسشویی،حمام.دردر،اتاق مهدیار.میگم مهدیار کجا میخوابه میری جلو تختت وامیستی.میگم مامان کجا میخوابه میری جلو تختم وامیستی.میگم برم جاتو عوض کنم میری میخوابی رو تشکت.میگم بریم درساتو بخونیم میری کتاباتو برمیداری.قربون پسر باهوشم برم.بدون اینکه یادت بدم همه چیزو بلدی.حتی خونه ی مامان جون و عزیزم همه چیرو بلدی.

دومین مسافرت

عکس بچگی بابا شبیه خودته

اولین مسافرت

اینجا خودت از پارک تختت گرفتی بلند شدی

اینجا هم دعواممیکنی که بردارمت

اینجا داری پرتقال میخوری