مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

عشق من و بابایی

اولین بابا گفتن

1393/4/4 19:19
نویسنده : sanhad
184 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم.هوررررررررررررررررا.پسرم در نه ماه و پانزده روز گفت بابا.مامانم یکبار گفتی ولی دیگه نمیگی.هی میگییی بابابابابابابابابا.بعد میری به سمتش.وقتی بابا میاد خونه دست میزنی و محکم میخندی.بعد هی به من نشون میدی.قربونت برم که عاشق بابا هستی. خیلی اجتماعی هستی.با همه حرف میزنی.ولی بغلت بگیرن به شدت غریبی میکنی.سی دی زبانت و که گوش میدی بدون اینکه من یادت بدم تا clap میگیمدست میزنی.قریونت برم من باهوشم.عزیزم وقتی میخوای به چیزی اشاره کنی با همه ی انگشتات نشون میدی.یک تیر سال نود و سه داشتم اشاره میکردم یهو به دستم نگا کردی یاد گرفتی با انگشت اشاره به همه چیز اشاره میکنی.امروز داشتی بهم عروسکو میدادی دور بودن نیومدم جلو.گفتم نی نی رو بذرا ماشین بیار پیشم.یهو دیدم رفتی گذاشتیش رو ماشین واسم اوردی از ذوقم گریه کردم.هر چی میگم میفهمی.میری کشو ها رو باز میکنی میگم دستت میمونه ها.برمیگردی بغض میکنیقه قهه یاد گرفتی باتری کنترل و در میاری.اونروز باتری کنترلو در اورده بودم.دیدیم هی بهم نشون میدی غر میزنی.از خواب که بلند میشی هی اینور اونورو نشون میدی میخندی.اینقدر بانمک میخندی عشقم.عاشقتم.

پسندها (1)

نظرات (0)