چهارده ماهگی مبارک

سلام پسر عزیزم.چهارده ماهگیتم گذشت.چقدر زود میگذره.کم موند تا دو سالگیت.از الان غمم گرفته چطور میخوام از شیر بگیرمت.اخه عاشق شیر خوردنتم.چشماتو خمار میکنی تو چشام زل میزنی و از خودت صدا درمیاری.خدا لذت مادر شدنو از هیچ زنی نگیره.مامان تو نوشتن وبلاگت تنبلی میکنه.عکساتو نذاشتم.ولی اینبار حتما میذارم.بردیمت دکتر بازم مثل همیشه همه چیت عالی بود.وزنت یازده ونیم قدت هفتاد ونه دور سرتم چهل و نه.از کارات بگم .ماشالله همه چیو میفهمی.خیلی باسلیقه هستی.خودت وسایلتوجمع میکنی.رو زمین چیزی بمونه زود میاری میدی بهم.جایی لک بشه زود زود نشون میدی و با اون دستای نازت پاکش میکنی.لباساتومیشناسی.جوراباتو در میاری.زیپتو باز میکنی.وقتی صدای بوق ماشین یا واپیما یا صدای باز شدن در پارکینگ میاد اشاره میکنی و دهنت و باز میکنی.اخو من وقتی میخوام بهه چیزی گوش بدم میگم هیس.از من یاد گرفتی.خودت از رو مبل میتونی بیای پایین.عاشق اینی که همه تشویقت کنن.هر کاری میکنی زود کف میزنی.از حرف زدنات بگموبه هر چی که داغ باشه میگی جز.به چیزی بگم جز خودمم بکشم دست نمیزنی و بهم میگی نه نه.ده بیست میگی زود زود.جیش میگی.هیس میگی.از سی دی زبانت teeth یاد گرفتی.میگیم لگد بزن لگد میزنی.بخوای کار بدی بکنی اول نه نه میگی.فورا میفهمم میخوای خرابکاری بکنی.میگم دراز بکش دراز میکشی.یه خانوم اژانسی هست تا میگه خانوم مهاجری بیاد میری جلو در وامیسی.کتاب خیلی دوست داری.زود زود میری کتاباتو میاری جلوم میشینی که برات بخونم.یا خودت دست میکشی رو نوشته ها صدا درمیاری.تو کتاب گربه میبینی مو مو میکنی.وقتی به جایی میخوردی میگفتم اقش کن الان یاد گرفتی منم میزنی منم دعوات کردم.الان تا میخوای بزنی نگام میکنی میبینی ناراحتم زود ناز میکنی.شبم که میخوای بخوابونمت اینقد میخندی.انگار دارم برات جک تعریف میکنم.خلاصه خیلی کارای دیگه که الان یادم نیست.پسر کوچولوی باهوشمی تو.خدا حفظت کنه.از خدا عمر میخوام تورو اقا کنم.بعضی وقتا مثل دیوونه ها میشینم گریه میکنم خدای ناکرده من و بابا نباشیم چی به سرت میاد

عکسای خوشگلتم فردا پس فردا میذارم.قول میدم.