١٤ دي ٩٨

سلام عزيزاي دلم. مهديارم شش سال و سه ماه و عسلم چهار سال و يك هفته و ياسمين زهراي عزيزم يك هفته ديگه به دنيا مياد.
مهديار مامان ديگه بزرگ شدي. از وقتي مدرسه ميري اخلاقت عوض شده لجبازتر شدي قهر ياد گرفتي. ماشالله مثل هميشه درسهات عاليه و خانوم معلم مهربونت خانم نوري هي از مامان تشكر ميكنه تو دفترت و من كلي ذوق ميكنم. زود زود به مامان ميگي چشم منم ميگم چشمت بي بلا كيف ميكني.مثل مامانت عاشق دير خوابيدني من و بابا هم ساعت و كشيديم جلو فكر ميكني دير ميخوابيبه ماماني نوني ميگي️️عاشقانه دوست دارم ماماني.
عسلم دلبندم بانويم بزرگ شدي و خانم و مظلوم.واسه همه چيز تشكر ميكني. كاز بدي ميكني زود ببخشيد ميگي. خيلي مهربوني. دادشت و تر و خشك ميكني. يكي بياد خونمون هي پذيرايي ميكني. بابا رو مبل ميخوابه هي براش اب ميبري ميوه ميبري و .... ميگم مامان از همه بيشتر كي رو دوست داره ميگي منو. به مهدياز ميگي مرد شده. ميگم تو چي هستي ميگي من بانو هستمكلي انگليسي ياد گرفتي.سرت خورد به ميز دادشي ميخنده ميگي this is not funny an all🤪و .... براتون كتاب قصه ميخونم فارسيارو دوست نداري وقتي انگليسي ميخونم با دقت گوش ميدي. يه چيزي كه خيلي اذيتم ميكنه بدغذا بودنت و خواب شبت كه هي بيدار ميشي ببيني پيشت خوابيدم يا نه.
و اما ياسمين زهراي عزي

سلام عزيزاي دلم. مهديارم شش سال و سه ماه و عسلم چهار سال و يك هفته و ياسمين زهراي عزيزم يك هفته ديگه به دنيا مياد.
مهديار مامان ديگه بزرگ شدي. از وقتي مدرسه ميري اخلاقت عوض شده لجبازتر شدي قهر ياد گرفتي. ماشالله مثل هميشه درسهات عاليه و خانوم معلم مهربونت خانم نوري هي از مامان تشكر ميكنه تو دفترت و من كلي ذوق ميكنم. زود زود به مامان ميگي چشم منم ميگم چشمت بي بلا كيف ميكني.مثل مامانت عاشق دير خوابيدني من و بابا هم ساعت و كشيديم جلو فكر ميكني دير ميخوابيبه ماماني نوني ميگي️️عاشقانه دوست دارم ماماني.
عسلم دلبندم بانويم بزرگ شدي و خانم و مظلوم.واسه همه چيز تشكر ميكني. كاز بدي ميكني زود ببخشيد ميگي. خيلي مهربوني. دادشت و تر و خشك ميكني. يكي بياد خونمون هي پذيرايي ميكني. بابا رو مبل ميخوابه هي براش اب ميبري ميوه ميبري و .... ميگم مامان از همه بيشتر كي رو دوست داره ميگي منو. به مهدياز ميگي مرد شده. ميگم تو چي هستي ميگي من بانو هستمكلي انگليسي ياد گرفتي.سرت خورد به ميز دادشي ميخنده ميگي this is not funny an all🤪و .... براتون كتاب قصه ميخونم فارسيارو دوست نداري وقتي انگليسي ميخونم با دقت گوش ميدي. يه چيزي كه خيلي اذيتم ميكنه بدغذا بودنت و خواب شبت كه هي بيدار ميشي ببيني پيشت خوابيدم يا نه.
و اما ياسمين زهراي عزيزم ته تغاري خونمون عزيز دلمون. دقيقا ١٠ روز مونده به دنيا بيايي و من چقد خوشحالم. از عمل خيلي ميترسم ولي با نزديك شدن لحظه ي ديدارمون همه ي اون دردا كم رنگ تر ميشه برام. فقط آرزومه سالم تو بغلم بگيرمت.هروز خوابتو ميبينم كه خيلي ريزي يا رفلاكس داري و ... غصه ميخورم. از خدا ميخوام سالم و صالح باشي و رفلاكس و الرژي نداشته باشي كه عسل و مهديار خيلي اذيتم كردن. قراره يكم زودتر به دنيا بيايي دكتر ميگه چون دوتا عمل داشتم قبلا براي ماماني خطرناكه.و گرنه من دوست داشتم تا آخرين لحظه بموني و بزرگتر شي. وسايلت و آماده كردم هممون منتظر اومدنتيم عشق بي پايان مامان. اسمتم با كلي بخث و گفتگو انتخاب شد.ياسمين انتخاب من زهرا انتخاب بابا. فدات شم عشقم

دختر خاله


نمايش مدرسه پيش دبستاني



يلداي ٩٨ خونه عزيز


يلداي ٩٨ با همكلاسيها


يلداي ٩٨ خونه مامان جون


عشق زيباي من


ويارانه خاله جون براي مامان


پستونك ياسمين زهرارو ميخورين🥰🥰


منيم خسته بالام در سينما پرديس


افتادن اولين دندون ٩٨/٩/١٩


️


عشقاي من


اينجا آنفولانزا گرفتي


يه روز خوب با آرتا


زنگ علوم



️️



بازي با مامان


ميري مدرسه️


دخمل مامان تو سونوگرافي ٢٥ هفته


اولين اردوي بدون مامان


عشق مامانشه


فدات بشه مامان كه بيهوش شدي️️


لباس ورزشيتو تازه خريديم



اولين روز مدرسه




عكس خونه جديدمون