عشقاي مامان

سلام مهديار خوشگلم. مامان به فداي مهربونيات . مامان جانم به سلامتي دوم دبستانم داره تموم ميشه و من خوشحالترينم از بزرگ شدنت از تلاش و استعدادت. كه هرجا درس خوندي باغث افتخارم بودي . هميشه معلما تعريفتو ميكنن.از همه لحاظ درسي و اخلاقي. تو خونه نگم كه چقدر زبون ميريزي برام. من ظرف ميشورم ميايي ميفتي رو پاهام ماساژ ميدي.هميشه احساس ميكنم هديه ي خدا به مني. چون هميشه به مامانم اينجور محبت ميكردم.وزن و قدتم كه به گفته ي دكترت عاليه.
سلام عسلكم. ملوسكم. عشق مامان آخ كه چقدر دوست دارم. از شما بگم كه چقدر مهربوني.چقدر مواظب خواهر كوچولوت هستي. چقدر بي سر و صدا و اروم تو خونه ميگردي. با توهم پيش دبستاني كار ميكنم.خيلي عالي ياد ميگيري باهوش من. با دختر عمه هات خيلي خوب رفتار ميكني ميبيني همه دعوا ميكنن باهم گريه داد و بيداد شما خانومانه نگاه ميكني و مامان ديوونت ميشه. كيف ميكنم بچه هاي منطقي و مهربون مثل شماها دارم. وزن و قدتم عاليه دكترت خيلي راضيه
و بعد مدتها
درد و رنج تونستم برات تولد بگيرم.و اما ياسمين خانم ته تغاري مامان كه ديوونشم. كوچولوي مامان از كارات بگم كه ماشالله خيلي باهوش و مهربوني. زود زود بغلمون ميكني .يه جاييم درد بكنه زود ميايي بوسم ميكني.امروز پام خورد به مبل افتادي رو پام تا بوسم بكني. صبح كه بيدار ميشي همه رو بوس و بغل محكم ميكني. اعضاي بدنتو بدون اينكه ياد بدم از ١١ ماهگي يادگرفتي. هرچير هرجا بذاري يادت ميمونه و ميري مياري.ميايم خونه ميگم برو وسايلتو بذار سرجاش ميري ميذاري تو كشوت.وسايل سفره وو ميدم ميچيني.نه و اره ميگي. ميگم عشق من كيه ميگي من. ميري تو اينه خودتو ميبيني ميگي من.تو موبايل عساتو ميبيني ميگي من. تقريبا ٩٠ درصد كارايي كه ازت ميخوام و انجام ميدي و من و بابات كيف ميكنيم. بميرم برات كه زخماتو هي نشون ميدي. مامان خيلي غصه تو ميخورههمه كس منين. تصميم دارم داداش كه مدرسه تموم شد فقط باتو وقت بگذرونم روزاي خوش نوزاديت تموم داره ميشه من لذت نبردم از بس مشغول درس داداشم. ميخوام ضبح تا شب فقط بغلم باشيوزنت شده ١١.٥ بلاخره بعد اونهمه اتفاق بد و كم شدن وزنت يكم داري رو مياي.مهم سلامتيه برام بعد وزنت.