مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

عشق من و بابایی

سی ماهگی و چهل روزگی

1394/11/18 21:18
نویسنده : sanhad
303 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای دل مامان.

مامن فداتون شه وقت نمیکنم بیام وبلاگتونو بنویسم.منو ببخشید.مهدیارم عزیز دلمماشالله دیگه بزرگ شدی.مامانی خوشگلم خیلی دوست دارم.مامانم از جیش گرفتمت.واست شورت اموزشی میپوشوندم یاد نمیگرفتی.یبار تو خونه ی خاله جون جیش کردی یاد گرفتی.راستی خاله عروسی کرد پسرم تیپ زده بود.طبق معمولم تو مراسم مثل مرد گنده نشسته بودی.یکی دو ماهه مدل و ام ماشینارو یاد گرفتی.پژو پراید رانا پاترول جک وانت مگان ام وی ام 206 سمند و... میونیم کی چه ماشینی اره.ماشالله خوب حرف میزنی فقط نمیتونی جملاتو خوب بگی.عزیز دلم شب خوابیدنات بهتر شده.فهمیدم معدت درد میکرده پسرم چقد عذاب کشیده تو دو سال.منو ببخش دیر فهمیدم.برات کتاب میخونم از کتاب فارسی یاد گرفتی.از تلوزیون متنفری.تا باز میکنم میبندی یا میگی کمش کن.

متن بالا رو قبل دنیا اومدن عسلم نوشتم.الان عشقم تاج سرم به دنیا اومده و هی وول میخوره مامان استرس میگیره.دختر گلم سلام.ببخش مامان خاطرات تورومثل داداشی مو به مو نمیتونه بنویسه.اصلا وقت نمیکنه.امروز سی و هشت روزته.دخترم سه شنبه هشت دی ساعت نه ونیم مصادف با میلاد حضرت محمد به دنیا اومده.قرار نبود این روز به دنیا بیایی.دکتر کاری براش پیش اومد تولدت یه روز زودتر شد.خدا خواست تو این روز عزیز به دنیا بیایی.هردوتون از اول برکت زندگی ما بودین.دختر قشنگم از وقتی به دنیا اومدی عاشق اینی که باهات حرف بزنیمواز بیمارستان وقتی باهات حرف میزدیم میخندیدی.الهی مامان فدات شه چقد قشنگ میخندی.داداش خیلی دوست داره.خیلی نگران عکس العملش بودم.از بچه ها بدش میاد ولی توروخیلی دوست داره.همش بوست میکنه تو هم عصبانی میشی.فدای پسر خوشگلم برم که اینقد مهربونههه.تا گریه میکنم میگه مامان گشنشه شیر بده.برات لالایی میگهوهرجا میگم بریم میگه عسلم ببریم.عسلم ماشالله مثل داداشی از اول گردن میگیری.راستی از بیست و چند روزگیت اغون اغوناتو شروع کردی.فدات بشم.بردمت بهداشت تو یک ماهگی شده بودی 4600 قدت 56 دور سرتم 37.تو سیوچهار روزگیت شدی 4900.ماشالله گل دخترم.مثل داداشت دارو نمیخوری وقتی میده استفراغ میکنی.منم قبل شیر دادن میدم بهت نمیتونی استفراغ کنی

سلااااممهدیارم.عزیز دلم.مامان فدای دل مهربونت شه.الان خوابیدی کوچولوی من.الان دقیقا بیست ونه ماهت تموم شده.وزنت 13300 شده قدت 90.پسر خوبم خیلی خوشحالم که تورو دارم.پسر ماهی هستی.اصلا اذیتی نداری واسم.تو خونه فقط پازل درست میکنی یا نقاشی میکشی یا ماشین میرونی.گاها دلم واست میسوزه میگم بیا باهم کابینتارو بریزیم.بگم کاری رو نکن نمیکنی خودتم میگی بسه.ای قربون زبون ریختنات بشم من.البته لج بازی داری سر دستشویی رفتن خوابیدن که اونم مامان از پست بر میاد.میریم دستشویی یکیمون اسب میشه اون یکی سوارش میشه.با زبون خوش نمیری.وقتی هم نمیخوابی میگم بیا بریم قرصاتو بخور.اخه عاشق قرص خوردنی.الان دیگه قرصاتو خودت میخوری البته میجوی.الان برعکس نوزادیت دارودوست داری.وقتی میخوای بلند شی یا ابولفضل میگی.میگی ااای زانوهاام.اینارو هم از بابا جون یاد گرفتی.فدات شم خواهرت اومده خیلی راحت باهاش کنار اومدی عشقم

ترانه ی مخصوص عسلم

فرشته ی ناز کوچولو چشمات قشنگه میدونم

دلم میخواد اینو بدونی به پای چشمات میمونم

عاشقتم همه میدونن تو قلبمی خوب میدونم

مهربونی کن عزیزم تا توی قلبت مهمونم

عسل خانوم دل تنگ شماست

عسل خانوم شیطون و بلاست

عسل خانوم خوشگل و دلبری

عسل خانوم الهی بمیرم برات

به چشم من خیره نشو

پاشو زود حرفی بزن

خاطرخواتم دختر من

به دلم یه سری بزن

برای پیدا کردن تو دنیارو گشتم

تو عشق زیبای منی دل به تو بستم

بغلمحبت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)