مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

عشق من و بابایی

عسل عزیزم تولدت مبارک

1395/10/22 0:40
نویسنده : sanhad
248 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم.پرنسسم.تاج سرم.مامانی تولدت مبارک.باورم نمیشه یکسالت تموم شد.عروسکم ملوسکم با وجود شما دوتا عشق زمان چقد تند تند میگذرهودوست ندرام این لحظه ها زود زود بگذره.اینقد بغلتون میکنم سیر نمیشم ازتون.بزرگ شین نمیتونم اینقد بغلتون کنم.عزیزکم از هشت ماه تمام راه رفتی.از ده ماه و چند روز راه رفتی.کلمه میگی بیا بابا مامان اب.بوسمون میکنی.ناز میکنی.نانای میکنی.یه ذره زود عصبانی میشی.عاشق گریه و جیغ زدناتم عشق من.دیگه همه حرفارو متوجه میشی.هرچی هرجا میذاری یادت میمونه میگم برو بیار میری میاری.عاشق تلفن و حرف زدنی.اینقد خوب حرف میزنی.عزیز دلم حساسیت پروتتین گاوی داری مامان خیلی نارحته.یکسالتمگذشت و خوب نشدی.اگزما میزنی.رفلاکس شدید داریونه غذا دوست داری نه شیرمو.به زور بهت میدم.خیلییی ناراحتم عشقم.انشالله زود خوب میشیی.مامان بمیره و هیچ وقت غمتو نبینه پرنسسم.ماشالله وزن و قدت عالیهووزنت 10 کیلو قدت 82.انشالله ماه بعدم تولد میگیرم برانت

سلام عشق مامان.سلام مهدیار مامان.مامانی فدات شه که مامانی صدام میکنی و به همه میگی من مامانی میگم مامانم بغلم میکنهبغل واسه توهم تولد گرفته بودم اونم چه تولدی سعی کردم سنگ تموم بذرام.انشاالله بزرگ شی خوشت بیاد. مرد کوچولوی مامان روز به روز شیرینتر میشی.یکم شلوغ شدی با ابجی همه جارو بهم میزنی.از بازیات بگم یا در حال خرید کردنی یا بابا میشی.یا بابا جون میشی.یاهم میری مدرسه.اونروز از صبح تا شب جوراب مشکی پوشیده بودی اخر گفتم چرا جوراب مشکی میپوشی گفتی من اقا شدم.عاشق مدرس رفتنی.میبرمت کلاس بازی میکنی فکر میکنی مدرسه یعنی بازی کردن بزرگ شی میفهمی یعنی چی.فداتون شم از الان غصه ی درس خوندنتو میکشم.از خدا هرلحظه میخوام عاقبت به خیر باشین.ادمهای خوبی باشینوکاش بتونمخوب تربیتتون کنم.امیدم به خداست.یکم عکساتونم بذرام برم که الان ابجی بیدر میشه واسه شیر.خیلیم بدخوابه مثل داداشش.انگار خواب به منن یومدهه.

عکسای عشقای مامان


 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)