مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

عشق من و بابایی

26 روزگی

سلام عزیزم دلم.الهی من دورت بگردم.هر روز داری بزرگتر میشی.همه میگن خیلی باهوشی.از هفته ی اول میتونی گردنتو نگه داری.دیروز بغلم بودی هی گردنت صاف نگه میداشتی به راست و چپت نگاه میکردی.دلم برات ضعف می رفت.دو روز پیش مامان جون رفته بود بیرون.برای اولین بار پوشکتو عوض کردم هی باهات حرف میزدم که گریه نکنی برای اولین بار برام خندیدی.انگار دنیا رو بهم دادن.بعد اون سه چهار بارم خندیدی.امروز به مناسبت افتادن حلقه بابا جون مهمونی داده بود خیلی خوش گذشت.تو هم خیلی پسرخوبی بودی.بازم خندیدی.وقتی باهات حرف میزنیم از خودت صدا در میاری انگار میخوای جواب بدی.عاشقتم عزیز دلم.ماشالله به گل پسرم. اینم عکسای امروز: دلمه ی مامان جون که محشر میشه ...
13 مهر 1392

عکسای دلبرکم

سلام.امروز باهات قهرم.از صبح داری گریه میکنی.منم اعصابم خراب شده.وقتی گریه میکنی احساس میکنم من مقصرم نمیتونم ارومت کنم.ازت فاصله میگیرم.نمیدونم این احساس کی تموم میشه اینو تو خونه ی خودمون گرفتیم.شب بود و خواب نداشتی اینو تو بیمارستان وقت ملاقات ازت گرفتیم اینم داشتیم از بیمارستان مرخص میشدیم حال مامن خیلی بد بود.تو بیمارستان قیافتو کامل ندیده بودم اینو از حموم در اومده بودی تازه از بیمارستان رسیدیم خونه اینو بعد اینکه زردیت خوب شد گرفتیم.زیر دستگاه برنزه شده بودی شیر داده بودم و خوابونده بودمت دیدم صدای مارچ مورچ میاد اومدم دیدم داری انگشتت و میخوری ...
10 مهر 1392

22 روزگی

سلام عشق من.امروز 22 روزته.روز به روز شیرینتر می شی و ما بیشتر عاشقت میشیم.الانم بغل خاله جون نشستی داری بازی میکنی.روز یکشنبه 92/6/30 تو خونه مراسم گرفتیم همه اومدن دیدنت.اینقدر ساکت بودی.فقط یکبار شیر خوردی.الهی من قربونت برم که اذیتمون نکردی.ایتنم عکس قبل از مراسم. روز چهارشنبه 3 شهریور ختنت کردیم.خیلی روزای سختی بود.داشتم می مردم میدیدم زجر میکشی.ولی شکر خدا الان بهتری.اینو امروز تو خونه ی بابایی ازت گرفتیم هر کاری کردیم بیدار نشدی.   ...
7 مهر 1392

تولد عزیز دلم

سلااام. خدایا شکرت .مهدیارم صحیح و سالم شنبه 16 شهریور مصادف با ولادت حضرت معصومه ساعت 10:45 صبح صحیح و سالم به دنیا اومد.     ...
22 شهريور 1392

38 هفتگی

   کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما حسابي چاق شده است! او بين 2720 تا 3400 گرم وزن دارد (پسرها معمولا كمي سنگين تر از دخترها هستند) و طول بدن او نيز بين 48.2 تا 50.8 سانتي متر است. او مي تواند خيلي محكم چنگ بيندازد كه اين را هم به زودي مي توانيد با انگشت خود امتحان كنيد! اندامهاي او كاملا رشد كرده و در مكان نهايي خود قرار دارند. ولي ريه ها و مغز او هرچند به اندازه اي رشد كرده اند كه بتوانند فعاليت كنند اما تا زمان تولد و مدتي پس از آن نيز به رشد خود ادامه مي دهند. فكر مي كنيد چشمهاي كودك شما چه رنگي هستند؟ ممكن است نتوانيد به درستي پاسخ دهيد. اگر چشمان او قهوه اي باشند احتمالا به همين رنگ باقي خواهند ماند. اگر رنگ چش...
13 شهريور 1392

37 هفتگی

سلام عزیز دلم.عزیزم رفتم دکتر گفت اب دورت کم شده شاید زودتر بیایی  پیشمون   کودک شما چگونه تغییر می کند؟ تبريك! كودك شما كامل شده است و از اين به بعد قادر خواهد بود كه به زندگي در خارج رحم ادامه دهد. كودكاني كه قبل از 37 هفتگي به دنيا بيايند نارس و به آنهايي كه بعد از 42 هفته به دنيا بيايند ديرشده مي گويند. وزن كودك شما كمي بيشتر از 2720 گرم است و از سر تا پاشنه پا حدود 48.2 تا 50.8 سانتي متر طول دارد. موي سر بسياري از كودكان در هنگام تولد كامل است و طول موهاي آنها ممكن است بين 1.2 تا 3.8 سانتي متر باشد. اگر رنگ موي كودك شما با خود شما يكسان نيست تعجب نكنيد. برخي نوزادان هم تنها كمي موي كرك مانند دارند. شما چگونه تغ...
8 شهريور 1392

36 هفتگی

سلام عزیز دل مامان.الهی من فدات شم.٣٦ هفتگیت مبارک.رفتم سونو گرافی همه چی خوب بود.رشدت جلوتر از سنت بود و ونتم خوب بود ولی اب دورت کم شده.دکتر گفت اگه بازم کم شه باید یکم زودتر بیایی پیشمون.ولی من نمی خوام..دوست دارم  وقت خودت خواستی بیایی.اخه نگرانت میشم نکنه ریه هات کامل نشده باشه و نیاز به دستگاه داشته باشی.مامان بمیره هیچوقت مریضیتو نبینه.٣تا سرم زدم  و ابم زیاد میخورم انشالله که ابت زیاد بشه.راستی شیطون شبا اینقدر مامانو لگد میزنی.نمیذاری بخوابم کودک شما چگونه تغییر می کند؟ وزن كودك شما هر روز زياد مي شود، تقريبا روزي 30 گرم. وزن او حدود 2700 گرم است و حدود 48.2 سانتي متر طول دارد. موهاي كرك مانند او و همين طور ورن...
31 مرداد 1392

35 هفتگی

سلام پسرم.الهی مامان فدات بشه که جات تنگ شده ولی بازم اونتو شلوغ میکنی.همچین میلرزی بعضی وقتا احساس میکنم  داره زلزله میاد.اخه ققلی من پارسال که تو نبودی تو ورزقان و اهر زلزله شدید اومد.از اون موقع از هر لرزش و صدایی میترسم.. واما اتفاقات این هفته: سه شنبه چهار شنبه مامان جون و خاله  و بابا کل اشپزخونه رو تمیز کردیم.الان دیگه همه چی واسه اومدنت مهمیاست عزیزم.بابا واسمون خاویار درست کرده بود همه باهم خوردیم. عصرشم رفتیم دکتر گفت همه چی خوبه .شنبه هم میریم سونوگرافی بازم میبینیمت.قربونت برم برگشتنی رفتیم فرشت که واسه اتاقت کوچیک بود و عوض کردیم مدیار قبل اینکه تو بیایی مامان مرغ عشق داشت خیلی هم دوستشون داشتم ...
25 مرداد 1392

34 هفتگی

سلام عزیزم.مامان قربونت بشه.پسملی من خیلی بزرگ شده شکمم ترکخورده.فدای سرت عزیزم.انشالله به سلامتی بیایی پیشمون.چند وقت بود حرکاتت کم شده ود و من غصه میخوردمولی بعدا گفتن چون داری وزن اضافهمیکنی کم تکون میخوری.ولی تازگیا بازم شیطون شدی.همچین تکون میخوری مامان دردش میگیره. دیروز تولد مامان بود.خونه ی بابا جون بودیم.بابا ١٠٠ هزاز داد.بابا ونمامان جونم ١٠٠ هزار.خاله جونم بیست هزار داد.خلاصه کلی پولدار شدم.دست  همشون درد نکنه.کادوی بابا رو ببین چقدر خوشگله راستی چهارشنبه هم خونه ی عزیز بودیم واسم کیک خریده بودن. یک عکسم از هنر سر آشپز بزگ بابا میذارم ببین میبینی چه بابای هنرمندی داره.سالادامون و همیشه بابا درست میکنه منم ع...
18 مرداد 1392

32 هتگیت مبارک

با تاخیر ٥ روزه ٣٢ هفتگیت مبارک عزیزم کودک شما چگونه تغییر می کند؟ احتمالا اكنون وزن كودك شما حدود 1800 گرم و طول او هم حدود 43.2 سانتي متر است و بيشتر فضاي رحم شما را به خودش اختصاص داده است. ناخنهاي انگشتان پاهاي او درآمده اند و ناخنهاي انگشتان دستهاي  او هم رشد كرده اند. برخي از كودكان در اين مرحله موي واقعي هم درآورده اند در حالي كه برخي ديگر تنها موهاي نرمي شبيه به كرك هلو دارند. شما چگونه تغییر می کنید؟ در حال حاضر حجم خون شما (پلاسماي خون و گلبولهاي قرمز آن) حدود 40 تا 50 درصد بيشتر از زماني شده است كه حامله نبوديد. اين تغيير براي آن است كه نيازهاي شما و كودكتان تامين شود. همچنين اين خون اضافي خونريزي هنگام زايم...
7 مرداد 1392